| ||
نوشته بود: " سختـــــــ ترین کار دنیـــا بی محلی کردن به کسی استـــــ که دوستش داری" یادم آمـد که فرمود: زُهدُکـــَ فی راغـِب فیکــــ نـُقصانُ حظّ و رَغبتکــــــَ فی زاهد فیکـــــ ذُلّ نـَفـس سومین نازدانه ی خلقت را می گویم... و باز یـادم آمد: لَو عــَلِم المُـدبِرونَ عَنـّی کیفــَـــ اشتیــــاقی بهم لـَماتــوا شوقــاً کــُشـَـنده بـــــــــــود...
گفت: چرا من نمیفهمم چی نوشتی توی این پست؟! یه کم واضح و شفاف! گفتم: گاهی نیازه مختصر و در پس ابهام حرف زده بشه. خراب میشه وقتی زیادی حرف از یه امر مسلّم و بدیهی زده میشه... گفت: همین یه بار! چند خط توضیح بده چی میخوای بگی توی این پست؟! گفتم: وقتی که چشمم به اون نوشته افتاد که: سخت ترین کار دنیا بی محلی کردن به کسی است که دوستش داری" دلم لرزید. یاد عزیزی افتادم که به خاطر ندانم کاری ها ناگزیرم به سکوت در برابرش. تو همون حال و هوا بودم که کتاب دوست داشتنی نهج البلاغه را باز کردمو خوندم این حکمت شریفو! اگه به کسی که دوستت داره بی محلی کنی و بی رغبت باشی خودت ضرر کردی! و برعکس! اگه به کسی که تمایلی بهت نداره رغبت و میل داشته باشی خودتو خوار کردی!!! انگار سقف اتاق داشت خراب میشد روی سرم! و خدا کار را تمام کرد! اگه کسانی که از من رو برگردوندن میدونستن چقدر بهشون اشتیاق دارم هر آینه از شوق جون میدادن! دیگه کارم داشت تموم میشد، اگه آدم حسابی بودم باید جون میدادم ولی مهم اینجاست که اون اگه نیست! کی بیشتر از خدا به ما تمایل داره؟ کی بیشتر ما رو میخواد؟ اینکه ما به خدایی که غرق عشقه به ما و اوج تمایله نسبت به ما، بی تفاوتیم و رو برگردوندیم ازش، کی متضرر هست این وسط؟ خدا یا ما؟! کُشـَنده بود! اما هنوز زنده م ... [ چهارشنبه 92/10/18 ] [ 11:4 عصر ] [ ربیع القلوب ]
() نظر
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |